اسفاد پر غرور من ای قلب زیرکوه

اشعاری از خودم وهمسرم

اسفاد پر غرور من ای قلب زیرکوه

اشعاری از خودم وهمسرم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مادر» ثبت شده است

یک شب مرا به دامن پر مهر خواندی و

صد ها هزار بوسه به رویم فشاندی و

در زیر بال چارقد خود زفرط شوق

یک دانه اشک روی لبانم چکاندی و

جانی گرفت روح عطش دیده ام وباز

برکام من تو شیره جانت خوراندی و

در دست های کوچکم ای باغبان عشق

مهر علی وآل علی پروراندی و

هربار نقش دروسط کوچه می‌شدم

آرنجهای پرخس وخارم تکاندی و

 باسردی وحرارت ایام خود مرا

 از سرد وگرم دوره طفلی رهاندی و

 چون خواستم به گریه توپاسخی دهم

آرام خنده کردی ودیگر نماندی و

بعد ازسکوت خنده ی توگریه می‌کنم

وقتی مرا به کوچه غم‌ها کشاندی و

حتی "ستاره سحری" بی فروغ گشت!

زین بار ماتمی که به دوشش نشاندی و...

 

زهره احمدزاده(ستاره سحری) 

24/4/1392_اسفاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۶
حسین ابراهیمی